سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیبای من

صفحه خانگی پارسی یار درباره

کودکی که در آتش نسوخت!

    نظر

قصد دارم داستانی رو تعریف کنم که از فرمایشات آیت الله بهجت(ره)است. برای من که خیلی آموزنده بود!

فقط یه نکته باقی میمونه که برای من هم سوال بود واون نماز در زمان دیگر پیامبران بود که به جواب جالبی رسیدم:

نماز که نوعی عبادت و پرستش و ارتباط ویژه با آفریدگار جهان و انسان است در ادیان پیشین نیز وجود داشت، اما کیفیت آن در ادیان مختلف متفاوت بوده است و صورت کاملی از چگونگی آن در هر دینی در دست نیست. آنچه مسلم است مراسمی به عنوان عبادت و پرستش در کلیه ادیان وجود داشته و دارد.
نماز در تمامی ادیان گذشته واجب بوده و در آیات و روایات زیادی به این مساله اشاره شده است؛ هر چند ممکن است از نظر
شکل ظاهری، اعمال ارکان، اذکار و الفاظ؛ نماز مسلمانان فرق داشته باشد.
قرآن درباره اسماعیل(ع) می‏فرماید:((و کان رسولا نبیا و کان یامر ...؛[اسماعیل‏] فرستاده و نبی بود؛ او همیشه و الزکا
اهله بالصلا خانواده خود را به نماز و زکات فرا می‏خواند...)).

واما داستان:

در زمان حضرت عیسى(علیه‎السلام)، زنى صالح و عابد، زندگی می کرد. وی وقتی زمان نماز فرا مى‎رسید، هر کارى که داشت رها و به نماز مشغول مى‎شد. روزى هنگام پختن نان، مؤذّن بانگ نماز فرا داد. زن نان پختن را رها کرد و به نماز مشغول شد؛ چون به نماز ایستاد،

شیطان در وى وسوسه کرد که: «تا تو از نماز فارغ شوى، نان‎ها همه می‎سوزند.» زن به دل جواب داد: اگر همه نان‎ها بسوزد بهتر است که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد.

بار دیگر شیطان وسوسه کرد که: پسرت در تنور افتاد و سوخت، زن در دل جواب داد: اگر خداى متعال قضا را بر این قرار داده که من در حین نماز و پسرم به آتش دنیا بسوزد؛ من به قضاى خداى تعالى راضى هستم و از نماز فارغ نمى‎شوم که خداوند خود، فرزندم را از آتش نگاه دارد.

شوهر زن به خانه آمد، زن را در حال نماز دید، و نان‎ها را در حالی که نسوخته بودند در تنور دید. و فرزندش را دید که در آتش بازى می کند و یک تار مویش نیز نسوخته است، و به قدرت خداوند، آتش بر وى بوستان گشته است.

چون نماز زن تمام شد، شوهر دست وى گرفت و نزدیک تنور آورد و در تنور نگریست، فرزند را به سلامت دید و نان‎ها را نیز نسوخته دید. مرد در عجب ماند و خدا را شکر کرد، و زن نیز سجده شکر کرد. 

مرد، به همراه فرزندش به نزد حضرت عیسى(علیه‎السلام) رفت و جریان را به حضرت گفت. حضرت عیسى گفت: برو از زنت بپرس که چه معامله‎ای با خدا کرده است و چه رازی با خدا دارد؟

چرا که اگر مردی این کرامات را داشت به وی وحی می‎شد. شوهر نزد زن آمد و از راز این جریان پرسید. زن گفت:

- کار آخرت را در مقابل کار دنیا جلو انداختم.

- هرگز بدون طهارت نبودم.

- چون وقت نماز می‎شد همه کارها را رها می‎کردم و مشغول نماز می‎شدم.

 - هر کس به من جفا می‎کرد و دشنام می‎داد، کینه‎ای از وى به دل نمی‎گرفتم و به او پاسخی نمی‎دادم و به خدا واگذار می‎کردم. 

- به قضاى الهی راضى بودم.

- فرمان خدا را تعظیم داشته و اطاعت می‎کردم. 

- بر مردم رحم داشتم . 

- نماز شب و نماز ظهر را ترک نکردم.

حضرت عیسى(علیه‎السلام) فرمود: اگر این زن مرد بود پیامبر می‎شد.(کنایه از این که این اعمال، کارهای پیامبران است.)

مسئله نسوختن طفل در تنور آتش، مسئله‎اى است که دو بار قرآن مجید بر آن شهادت داده است، یکى حضرت ابراهیم(علیه‎السلام) در زمان نمرود و دیگر در مورد حضرت موسى(علیه‎السلام) در دوران کودکى در عصر فرعون.

مسلم است که هر کس با تمام وجود تسلیم خداوند شود، خداوند هر مشکلى را برایش سهل و آسان و هر چیزى را به فرمان او در می‎آورد. چنانچه فرموده‎اند: «اَلْعَبُودِیَّةُ جُوْهَرَةٌ کُنْهُهَ الرُّبُوبِیَّةُ؛ بندگى، حقیقتى است که در ذات آن مالکیت بر هر چیز نهفته است.»